چهارده

چهارده

♦ به نام خدا"
♦ برای دسترسی سریع تر به قسمت مورد نطر میتوانید از منوی بالا استفاده کنید
♦ لطفا با نظرات خود ما را در جهت رشد وبلاگ راهنمایی کنید
♦ یک صلوات هدیه به آقا امام زمان

آخرین نظرات
  • ۲۶ فروردين ۹۵، ۱۴:۲۸ - علی
    عالی
  • ۲۶ فروردين ۹۵، ۱۴:۲۶ - علیطهماسبی
    عالی
  • ۴ آذر ۹۳، ۱۷:۵۹ - perspolis
    6
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

دست غیبى ما را نجات داد

کارگرى که اهالى یکى از روستاهاى قزوین بود به تهران رفته تا با فعالیت و دسترنج خود قوت و پولى تهیه کند و به ده خود برگشته و با زن و بچه خود براى امرار معاش از آن پول استفاده نماید، پس از کار کردن مدتى، پول خوبى به دستش آمد و عازم ده خود گردید.
یک مرد تبهکارى از جریان این کارگر ساده مطلع مى شود و تصمیم مى گیرد که دنبال او رفته و به هر قیمتى که هست پول او را بدزدد و تصاحب نماید کارگر سوار اتومبیل شده و با خوشحالى عازم ده شد، غافل از اینکه مردى بد طینت در کمین اوست. بعد از آنکه به ده رسید و به خانه خود نزد زن و بچه اش رفت ، آن دزد خائن، شبانه به پشت بام مى رود و از سوراخى که پشت بام گنبدى شکل خانه هاى آن ده معمولا داشته و اطاق آنها نیز داراى چنین سوراخى بود، کاملا متوجه آن کارگر مى شود، در این میان مى بیند که وى پول را زیر گلیم مى گذارد.
از آنجائى که شیطان استاد است به پیرو خود ((دزد)) چنین یاد مى دهد، وقتى که آنها خوابیدند، بچه شیرخوار آنها را به حیاط برده و بیدار کن و به گریه اش بینداز از صداى گریه او پدر و مادر بیرون مى آیند، در همان موقع با شتاب خود را به پول برسان و حتما به نتیجه مى رسى.
پدر و مادر مى خوابند، نیمه هاى شب، دزد، آرام آرام وارد اطاق شده بچه شیرخوار را به انتهاى حیاطى که وسیع بود آورده و به گریه مى اندازد و در همانجا بچه را مى گذارد و خودش را پنهان مى نماید.
از گریه بچه، پدر و مادر بیدار مى شوند و از این پیشامد عجیب، وحشت زده و ناراحت با شتاب به سوى بچه مى دوند، در همین وقت، دزد خود را سر پول رسانده، همینکه دستش به پول مى رسد، زلزله مهیب سرسام آور به قزوین رسیده، همان اطاق به روى آن خبیث خراب مى شود و او در میان خروارها خاک و آوار در حالى که پول را بدست گرفته، به جهنم واصل مى شود.
اهل خانه نجات پیدا مى کنند ولى از این جریان اطلاع ندارند و گاهى با خود مى گویند: دست غیبى ما را نجات داد.
پس از چند روزى که خاک ها را به این طرف و آن طرف ریختند تا اثاثیه خانه و پول معهود را بدست بیاورند ناگاه چشمشان به لاشه آن خیانتکار که پول ها را به دست گرفته مى افتد و از سر مطلب واقف مى گردند.
خمیر مایه استاد شیشه گر، سنگ است عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۷
سعید قاسمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی