چهارده

چهارده

♦ به نام خدا"
♦ برای دسترسی سریع تر به قسمت مورد نطر میتوانید از منوی بالا استفاده کنید
♦ لطفا با نظرات خود ما را در جهت رشد وبلاگ راهنمایی کنید
♦ یک صلوات هدیه به آقا امام زمان

آخرین نظرات
  • ۲۶ فروردين ۹۵، ۱۴:۲۸ - علی
    عالی
  • ۲۶ فروردين ۹۵، ۱۴:۲۶ - علیطهماسبی
    عالی
  • ۴ آذر ۹۳، ۱۷:۵۹ - perspolis
    6
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۳۳ ق.ظ

امام حسن (ع ) در هفت سالگى !

امام حسن در دوران هفت سالگى ، به مسجد مى رفت ، و پاى منبر رسول خدا (ص ) مى نشست ، و آنچه در مورد وحى ، از آن حضرت مى شنید، به منزل ، باز مى گشت و براى مادرش فاطمه زهرا (ع) نقل مى کرد به این ترتیب که همچون ، یک خطیب ، روى متکائى مى نشست ، و سخنرانى مى نمود، و در ضمن سخنرانى آنچه از پیامبر (ص ) فرا گرفته بود، بیان مى کرد.
حضرت على (ع ) هرگاه وارد منزل مى شد و با فاطمه زهرا(ع )، سخن مى گفت ، در مى یافت که فاطمه (ع ) آنچه از آیات قرآن ، نازل شده ، اطلاع دارد، از او پرسید :با اینکه شما در منزل هستید، چگونه به آنچه که پیامبر (ص ) در مسجد بیان کرده ، آگاه هستى ؟
فاطمه زهرا(ع )، جریان را به عرض رساند، که این آگاهى ، از ناحیه فرزندت حسن (ع) به من انتقال مى یابد.
روزى على (ع ) در خانه مخفى شد، حسن (ع ) که در مسجد، وحى الهى را شنیده بود، وارد منزل شد و طبق معمول بر متکا نشست ، تا به سخنرانى بپردازد، ولى لکنت زبان پیدا کرد، حضرت زهرا (ع ) تعجب نمود!، حسن به مادر عرض کرد: تعجب مکن ، چرا که شخص بزرگى ، سخن مرا را مى شنود، و استماع او مرا، از بیان مطلب ، باز داشته است .
در این هنگام على (ع ) از مخفیگاه خارج شد و فرزندش ، حسن (ع ) را بوسید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۷
سعید قاسمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی